بسمِ الله الرحمن الرّحیم
(اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِی خَلَقَ * خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ * اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ﴾[العلق:1-5]
با درود بر روان پاک و مطهر پیامبر-صلی الله علیه وسلم- و اصحاب و یاران با وفایش که در راه تعلیم و تربیت و گسترش اسلام از هیچ فداکاری و کوششی دریغ ننمودند؛ و با درود به روان شهیدان عزیز فرهنگی با تجلیل از ارزش و کار تمامی معلمان محترم در این برههی حساس زندگی، وظیفهی خود میدانم که چند کلمهای را در رابطه با معلمان بطور کلی و معلمان نمونه بطور اخص در این روز مبارک و فرخنده یعنی دوازدهم اردیبهشت ماه بهطور خلاصه و با قلم و بیان قاصر خود بیان دارم.
اكنون سرباز قرآنی معلّم محصل جسم و تو جانی معلّم
محصل؛ چون قمر محتاج نور است كه تو شمع فروزانی معلّم
بله خوب است بگویم که همیشه به معلّم و معلّمی اندیشیدهام: به عظمتش، به رسالتش، به کار و تعلیم نامحدودش، براستی این کار مقدّس و خدایی را با چه شغل و مقامی میتوان مقایسه کرد؟
الحق کار معلّمان کار انبیاء است؛ چرا که خداوند مهربان با نفخ روح خود در کالبد انسان او را (فی اَحسن تقویم) آفریده است.
بله، خدا، انسان را، زیبا، عالی، طاهر، متفکّر، صبور و مقاوم آفریده است، تا آنجا که شایستگی جانشینی خود در روی زمین را به او بخشیده است.(اِنی جاعل فی الارض خلیفه(
بنابراین، این انسان اصیل، اندیشهی خدایی دارد، حرکت خدایی دارد، اخلاق خدایی دارد، زندگی خداپسندانه دارد؛ یعنی زیباست و دوست داشتنی.
بله این انسان عالی صفت و زیبا خلق و خلیفهی خدا در روی زمین با تمام وجود و ابعاد زندگیش در وهلهی اوّل زندگی، کودکی ناتوان و ضعیف و لازمهی راهنمایی و ارشاد و تعلیم و تربیت صحیح و مطلوب است.
ولی همانگونه که یک کودک نوزاد حتّی تا مدّتی با وجود استعداد راه رفتن، نمیتواند راه برود و نیازمند آن است که در وقت مناسب دستش را بگیرند و پا به پا راه ببرند تا شیوهی راه رفتن را بیاموزد.
«دستم بگرفت و پا به پا بُرد تا شیوه ی راه رفتن آموخت.»
همین کودک از لحاظ روانی و روحی هم باید به تدریج و بهطور مستمر یاری و راهنمایی و تعلیم داده شود تا خدایی بار آید؛ یعنی به درستی تربیت شود و این وظیفهی بسیار حساس و ظریف و دقیق در وهلهی اوّل به عهدهی والدین محترم و دلسوز و سپس مدرسه و معلّم و مربّیان و تا اندازهای جامعه و روزنامهها و رسانههای گروهی (صدا و سیما) میباشد.
و در اصل و اساس عظمت پدر و مادر و مربّیان هم در همین جا و به همین وظیفه ختم نمیشود.
و همین وظیفهی خطیر مقام معلّم و ارزش اوست و هرچه دربارهی آن بگوییم قطرهای از دریای بیکران خواهد بود. مگر میتوان کار حسّاس و ظریف و دقیق و خدایی انبیاء را توصیف کرد؟
درحالی اگر انبیاء نبودند همانا جامعهی بشری در گمراهی یعنی (ضلال مبین) باقی میماندند. درهای خوشبختی و سعادت هر دو دنیا بروی آنان بسته میشد.
اگر انبیاء نمیآمدند انسانها در ظلمات زندگی در جهل و نادانی و نزاع و ستیز حیران و سرگردان میماندند و هواهای نفسانی و شیطانی به آنان چیره میگشت و بالاجبار اسیر و بنده شهوات میشدند همچنانکه اکنون نیز در جامعه به فراوانی به چشم میخورند.
شهوات مقام و جاه، عقل آدمها را به سوی تباهی و فساد میکشاند و دلبستگی افراطی به مال و ثروتهای دنیا انسانها را به تلاشهای مذبوحانهای وامیدارد که خیر و برکتی در آنها نیست، جاهطلبی و قدرتنمایی و حرص و حسد کینه حسبینایی و قوهی ادراک آدمها را میرباید و بندگان خدا را بمانند مورچگان و ملخها به سوی رسوایی و نابودی سوق میدهد و این حقیقتی است که هم در اجتماع ما و هم در تمام جوامع بشری به وضوح دیده میشود و احتیاجی به تفسیر بیشتر ندارد.
بله کار انبیاء در اصل معلّمی بوده و کار معلّمان هم روش و سیرهی انبیاست.
ز ما و شما خاطرهها میماند از شمع فقط نور به جا میماند
هر چند شنیدهای ولی باز میگویم شغل شما به انبیا میماند
با اندکی دقّت و تأمل به خوبی و به روشنی در مییابیم که در مدرسهی بشریت اوّلین لباس معلّمی به تن و قامت رعنای حضرت محمّد-صلی الله علیه وسلم- دوخته شده و او الگوی کامل و بینظیر و جامع تمام معلّمان نمونه است.
معلّمی که با علم و ایمان خداییاش، با تقوای بینظیرش، با قلب رئوفش، با دستهای نرم و بتشکنش، با گامهای استوار و متینش، با روح مقاومش و با صبر جمیلش و خلاصه با فقر و نداری افتخارآمیزش میسوزد و میسازد ولی بندهی ستمکاران و نابخردان و بیایمانان نمیگردد و با سوختن شمع وجود خود به اطراف و به بچّهها و به جامعه روشنی و طراوتی خاص میبخشد و تمام هستیاش را در راه تعلیم و خدمت فدا میکند و اگر این احساس مسؤولیت و دلسوزی نبود قطعاً امروز کلاسهای خالی از معلّم بسیار زیاد میبودند ولی وجدان پاک معلّمان تمام کمبودها وتبعیضها وناراحتیها و نابرابریها و... را با همّت والا و امیدواری به جزای معنوی از طرف ایزد متعال تبدیل به صفا و محبّت و دلگرمی و تعهد و... کرده است.
بله میدانیم که معلّمان، سالکان راه حق و اصیل را فرا چشم خود نگاه میدارند و او را سرمشق سلوک خود قرار میدهند و بهخاطر همین تأسی و پیروی صحیح است که همگی در سیر الی الله گام برمیدارند و لاجرم هم بسوی الی الله رجوع میکنند.
بنابراین با توجه به این خصوصیات هر معلّم حقیقی خود نمونهی معلّمان است و در جامعه باید به عنوان نمونه و الگو پذیرفته شود و اگر غیر از این باشد زیان ناشی از این امر در آینده متوجّه تمام اقشار مختلف اجتماع خواهد شد. حتماً جلوهگاه مقام و صفات و ویژگیهای آن معلّم اوّل خواهد بود که همه چیزش از خدا بود و همه چیز را هم بهخاطر خداوند انجام میداد و این وظیفهای است عمومی برای تمامی مسلمانان که باید به رضایت پروردگار بیشتر بیاندیشند نه افراد اجتماع.(ورضوانٌ مِنَ الله اکبَر) و رضایت خداوند منّان از همه چیز بزرگتر و خوبتر است.
خوشا به حال این معلّمان نمونه و حقیقی و چه پر معناست این مقام و منزلت الهی.
و اگر در این میان خدانشناسانی پیدا شوند و او را نشناسند و یا خدای نخواسته به مقام و منزلت او بیحرمتی کنند و او را یعنی معلّم عزیز و زحمتکش را درک نکنند برای این مسأله غمی نیست.
«چراکه قدر زر را زرگر بداند، قدر گوهر، گوهری»
منتها معلّم نمونه که پیرو حقیقی حضرت رسول-صلی الله علیه وسلم- است هیچ وقت و در هیچ حال و مکانی مسؤولیت خویش و رسولش را فراموش نمیکند و در این راه پر فراز و نشیب از هیچ کوشش و مساعدتی دریغ نمینماید و با تعاون و صمیمیت و محبت و دلگرمی و ارتباط صحیح با بچّهها و اولیا راه آشنایی برای رسیدن به اهداف عالیهی الهی را با علم و بینشش تشخیص داده و با بکارگیری انواع روشهای تربیتی دین خود را نسبت به اجتماع و افراد و کودکان ادا میکند و بالاخره معلّم خوب و نمونه از پا نمیایستد و از رنجها و دردها و محرومیتها و بیمهریها و کدورتها و حسادتها و بخالتها و گرفتاریها و دردسرها و ناملایمات و تفاوتهای فاحش زندگی طبقاتی، احساس درماندگی و شکوه نمیکند تا روزی بتواند بندهوار و خداگونه فریاد بزند:
که از یاد دادن آنچه یاد گرفته بودم هرگز خسته نشدم و این یگانه خدمت ناچیزی است که من میتوانم آن را با صراحت و قاطعیت به خود نسبت دهم.
و در آخر
چون به پایان نمیآید این سخن مینهم مُهر خموشی بر دهن
روز معلّم بر همهی معلّمان جهان و خصوصاً معلّمان سراسر ایران گرامی باد.
خدایا همهی ما را از طریقان راه حق قرار بده و به ما توفیق شناخت عظمت علم و ایمان عطا بفرما.
نظرات
بدوننام
13 اردیبهشت 1392 - 10:45درود بر کاک احمد فعال و دلسوزو عزیز به امید آثار بیشتر از ایشان
برایانی سه رده شتیت
13 اردیبهشت 1392 - 12:44یا خوا هه ر سه ر که وتو بی خال ئه حمه د گیان. زور وه ره زی قسه به نرخه کانت کردبو. به رده وام به. حفظک الله
ابو سارا
14 اردیبهشت 1392 - 01:35دست و چاوت خوش بي خاله گيان ، انشاالله به و جوره هميشه قلمت له گه ر بي ! خوا جه زات داته وه ،من پيم وايه خوت يه كيكي له و ماموستا نمونانه ، نمونه شت هه ر زور بي.له دوره وه دست خوشيت لي ده كه م.
فرهنگی دوست
16 اردیبهشت 1392 - 05:32آفرین کاک احمد خوشمان ده وی به لام حه یف لیمان دور بووی